بعد از رفتنت موهایم را از ته زدم؛دیوانه ام میکرد
خاطره ی دست هایت...
*
*
*
به سلامتیه کسی که وقتی براش گریه کردم رفت واسه رفیقاش تعریف کرد و خندیدن...
*
*
*
شبهایم درد دارد وقتی نمیدانم کدام لعنتی چراغ اتاقت را خاموش میکند...
*
*
*
به سلامتی اونایی که صد تا خاطرخواه دارن اما دلشون گیره یه بی معرفته...
*
*
*
جدایی به روز آدم چیزی نمی آورد، به شب آدم اما.......
*
*
*
کودک بودم عاشقش شدم...اولین بازی اش زندگیه من بود...
*
*
*
عشق یعنی وقتی هزار دلیل برای رفتن هست هنوز دنبال بهانه ای که بمانی...
*
*
*
بسلامتی کسی که انقدر به یادشیم که اگه به یاد خدا بودیم نصف بهشت ماله ما بود...
*
*
*
مقداری طناب در خانه است...می آیی طناب بازی یا گره اش بزنم به سقف...
*
*
*
سینمای ذهنم امشب هم همان فیلم همیشگی را پخش کرد:
خاطرات بودنت...
*
*
*
تشنگی بهانه بود!!!
من آب را با لیوان تو می خواستم...
*
*
*
خدایا امروز را مهمان من باش؛به صرف یک فنجان
قهوه ی تلخ...
وقتش رسیده طعم دنیایت را بچشی...
*
*
*
حالم حال بچه ای ست که با ذوق به کوچه رفت...
ولی هیچکس بازی اش نداد...
*
*
*
حسرت هایم را امشب می گذارم پشت در؛؛؛
بیچاره رفتگر...
*
*
*
خدایا دستانی را در دستانم قرار بده که پاهایش با دیگری پیش نرود...
*
*
*
خیانت است یا عدالت؟؟؟
نوشتن *دوستت دارم* و فرستادن برای دو نفر...
*
*
*
این روزها دل گرمی میخواهم وگرنه چیزی که زیاد است سرگرمی...
*
*
*
همه ی لرزش دست ودلم از آن بود که عشق از دستم برود که رفت...
*
*
*
حوا که بغض کند حتی خدا هم که سیب بیاورد،،،
چیزی به جز آغوش آدم ساکتش نمی کند...
*
*
*
سنگین کام می گیری مرد!!!
در این سرمای بی رحم به یاد کدام کس خاطراتت را دود میکنی؟؟؟
*
*
*
بگذار توی همین یک جمله دوباره عاشق هم باشیم؛
من نامت را صدا میزنم،
تو بگو:جانم...
*
*
*
حسادت نکن این که بعد از تو در بر گرفته ام...
زانوی غم است...
*
*
*
تنهایی چیزهای زیادی به انسان می آموزد...
اما تو نرو بگذار من نادان بمانم...
*
*
*
بسلامتی رفیقی که یه روزی میاد سر خاکم ومن نمیتونم جلوی پاش بلند شم،،،
اما خیالم راحته که اون روز خاک زیر پاشم...
*
*
*
گهگاهی یادم کن!!!
نترس تنهایی ام واگیر ندارد...
*
*
*
پست چی حواس پرت نامه های تورا به خانه ی همسایه می اندازد،،،
وگرنه محال است فراموشم کرده باشی...
*
*
*
رفته بودم دلش را به دست بیاورم...
دلم را از دست دادم...
*
*
*
دستهایم به آرزوهایم نرسید،آنها بسیار دورند
اما درخت سبز صبرم میگوید:
امیدی هست!
دعایی هست!
خدایی هست!
*
*
*
عذاب یعنی اونکه دوسش داری کنارت بشینه و از اونکه دوسش داره واست بگه...
*
*
*
ابرها نبارید!!!
من دریا را به پایش ریختم...برنگشت...
*
*
*
بیزارم از زبانم وقتی حرف دلم را به تو نمیگوید...
*
*
*
همه چیز باتو شروع شد اما هیچ چیز بدون تو تمام نمی شود حتی این دلتنگی های من...
*
*
*
دلتنگی ام برایت به اندازه ی مادریست که آخرین سرباز برگشته از جنگ پسرش نبود...
*
*
*
افسانه ها را رها کن!!!
دوری و دوستی کدام است؟؟؟
فاصله هایند که عشق ها را می بلعند،،،
من اگر نباشم دیگری جایم را پر می کند!!!
به همین سادگی...
*
*
*
خنک شدی؟؟؟
اما من هنوز داغم از رفتنت در این گرمای بی حم...
*
*
*
منتظر خداحافظیه من نباش!!!
من هرکه را به خدا سپردم سر از آغوش دیگری درآورد...
*
*
*
خیانت یعنی کسی رو نخوای ولی وانمود کنی که دوسش داری...
*
*
*
خطش را عوض کرد!!!
من ماندم و دوستت دارم هایی که هرکز تحویل داده نشد...
*
*
*
بیا حواس تقدیر را پرت کنیم،،،
تو صدایش کن؛؛؛
من دزدکی فاصله ها را بر میدارم...
*
*
*
ساده لوح بودن از اونجایی شروع میشه که میگی:
این یکی با بقیه فرق داره...
*
*
*
بسلامتی آدمایی که وقتی میفهمن دوسشون داری بازم آدم میمونن...
*
*
*
نه چتر داشت، نه چمدان، نه روزنامه...
عاشقش شدم از کجا می فهمیدم مسافره؟؟؟...
*
*
*
موضوع انشا:
تابستان خود را چگونه گذراندید؟
به نام خدا
فرسنگ ها دور از آغوشش...
*
*
*
میترسم از اینکه یک روزی،یک جایی، من وتو خیلی دور از هم شب در آغوش یک غریبه بی قرار هم باشیم...
*
*
*
تنهایی یعنی با تمام وجود بهش بگی دوسش داری ولی اون بخاطر یکی دیگه بگه:
بی خیال آشنایی من وتو اشتباه بود...
*
*
*
هیچگاه فکر نمی کردم که اینقدر گران قیمت باشم...
به هرکس رسیدم مرا فروخت...
*
*
*
تنهایی ام را گردنت نمی اندازم،،،
گردنت تاب این همه سنگینی را ندارد...
*
*
*
خیانت را معلم به ما یاد داد،آنجا که گفت:
جای خالی را باید پر کرد...
*
*
*
لالایی را من برایش خواندم ولی در آغوش دیگری خوابش برد...
*
*
*
کبریت لازم نیست،،،
همین که دردهایم را برای سیگارم بگویم آتش میگیرد...
*
*
*
ادعای رفاقت میکرد...
دوستی اش را چشیدم؛؛؛طعم کشک میداد...
*
*
*
دیگه بهش فکر نمیکنم،،،گناه است چشم داشتن به مال غریبه ها...
*
*
*
چه خیانت قشنگی:
تهیه کننده: دوستم
کارگردان: عشقم...
*
*
*
موقع رفتن گفت: بعدا میبینمت!
الان یکسال است که رفته!!!
راستی بعدا چندمین روز تقویم است؟؟؟...
*
*
*
رفتنت،
نبودنت،
نامردیت،
هیچ کدوم نه اذیتم کرد نه واسم سوال شد!
فقط یه بغض داره خفم میکنه!!!
چجوری نگات کرد که تنهام گذاشتی؟؟؟...
*
*
*
برای دردهایم نشانه میگذارم تا یادم بماند کجا دست خدا را رها کردم...
*
*
*
سنگین است تکلیف بی تو بودن!!!
تو آسوده بخواب من مشق گریه هاهم مانده است...
*
*
*
مشتی از خاک بر میدارم...
شاید این همان نیمه ی گمشده ی من باشد که خدا یادش رفته خلقش کند...
*
*
*
چه زیبا می گفت مترسک:
وقتی نمی شود رفت همین یک پا هم اضافی ست...
*
*
*
هرگاه از شدت تنهایی به سرم هوس اعتمادی دوباره میزند خنجر خیانت را که در قلبم فرو رفته در می آورم اندکی نمک بر رویش می پاشم،میبوسمش و دوباره سر جایش میگذارم!!!
به آن لعنتی بگویید:
خیالش تخت من هنوز به خنجرش هم وفادارم...
*
*
*
لعنت به تمام کسانی که تو نیستند ولی عطر تو را می زنند...
*
*
*
قدش به عشق نمی رسید،،،
غرورم را زیر پایش گذاشتم باز هم نرسید...
*
*
*
خوش به حالت آدم تو بودی و حوا،،،
کسی نبود که حوایت را هوایی کند...
*
*
*
اگر میبینی هنوز تنهام به خاطر عشق تو نیست،،،
من فقط میترسم؛؛؛
میترسم که همه مثل تو باشند...
*
*
*
یادت برایم همانند قصه ی سیگار پیرمردی ست که سالهاست میگوید نخ آخر است...
*
*
*
خدایا کدامین پل در کجای دنیا شکسته است که هیچکس به خانه ی آرزوهایش نمیرسد...
*
*
*
ساکتم...
هیچی نیستم...!
حتی آنقدر آدم نیستم که عاشقم باشی؟!
اما کاش میفهمیدی...
من دربرابر آدم های بی احساس این شهر شلوغ،فقط یک آدم ساده ام...
*
*
*
طبیبان بر سر بالین من آهسته میگفتند:
که امشب تا سحر این عاشق دلخسته میمیرد
ز هر جا بگذرد تابوت من غوغا به پا خیزد
چه سنگین میرود این مُرده از بس آرزو دارد...
*
*
*
اخیراً سکوتم را که میبینند،میپرسند چیزی شده؟؟؟
ولی جوابش همیشه سر بالاست...
و اما حالا فریاد میزنم:
بـــــــــــــــــــلــــــــــــــــــــــه
چیزی شده به اندازه یک دنیا آوار بر سرم...
چیزی شده به اندازه یک اقیانوس اشک...
چیزی شده برای من و برای او چیزی نشده...
چیزی شده که نمیخواستم...
دانستید حالا...؟!
*
*
*
آهای همسایه...
میتوانی مرا درک کنی؟؟؟
من منتظر کسی هستم که بیاید و در بزند...
اینقدر به دیوار نکوب...!!!
*
*
*
درد یعنی مرور مسیج هایی که یک روز باورشان داشتی...
و امروز به دروغ بودنشان ایمان آوردی...!!!
*
*
*
دیوار اتاقم پر از عکس های دو نفره ایست که قرار است بعداً بیاندازیم...
همان بعداً که نیست شد در تقویم بودنمان...
*
*
*
گـــــــــــــــاهــــــــــــــــی دلــــــــــــــــــــــــــم بـــــــــــــــــــرای زمــــــــــــــــــــانــــــــــــــــی کـــــــــــــــــه
نـــــــــــــــمـــــــــــی شـــــــــــنــــــاخـــــــــــــتـــــمـــت
تـــــــــــــــــــــنــــــــــــگ مـــــــــیشــــــــــــــــود...
*
*
*
هیچکس نگران کلاغی که به خانه اش نرسید نیست...
آدم ها فقط دنبال قــــــــــــصــــــــــــــــه اند...
*
*
*
ایــــــــنـــــــجا هـــــــــــمـــــــــه تــــــــــــنـــهــــــــــــــــان...
امـــــــــا خـــــیــلــــــی هـــا هـــــــــــنـــــوز گـــــــــــرمـــــــن...
مـــــــــــــتــــــــــــوجــــــــــــه نـــــــــــــــشـــــــــــــــــدن...
*
*
*